زمستان سخت
”مردان قبیله سرخپوست از رییس جدید قبیله میپرسند: آیا زمستان سختی در پیش است؟
رییس جوان قبیله که هیچ تجربهای در این زمینه نداشت، جواب میدهد: «برای احتیاط بهتر است بروید هیزم تهیه کنید»
و بعد خودش به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزند: «آقا امسال زمستان سردی در پیش است؟»
پاسخ: «اینطور به نظر میرسد»
پس رییس به مردان قبیله دستور میدهد که بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن شود بار دیگر به سازمان هواشناسی زنگ میزند: «شما نظر قبلیتان را تایید میکنید؟»
پاسخ: «صد در صد»
رییس به همهی افراد قبیله دستور میدهد که تمام توانشان را برای جمعآوری هیزم بیشتر صرف کنند.
بعد بار دیگر به سازمان هواشناسی زنگ میزند: «آقا شما مطمئن هستید که امسال زمستان سردی در پیش است؟»
پاسخ: «بگذارید اینطوری بگویم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!!!»
رییس: «از کجا می دانید؟!»
پاسخ: «چون سرخپوستها دارند دیوانهوار برای زمستان هیزم جمع میکنند»“
گفتیم که نیاز به برقراری " ارتباط " بر پایه ی نیاز و وابستگی بقا آغاز می گردد اما تداوم و ادامه یافتن آن موضوعی است که باید به آن پرداخته شود .
زمانی که انسان به حدی از رشد می رسد که دیگر برای بقاء خود به اطرافیان ( مراقبین اولیه - والدین ) وابستگی ندارد چگونه است که همچنان این نیاز در او بیدار و باقی است ؟ و همچنان ارضای این نیاز است که می تواند ضمن شکل دهی شخصیت و سبک زندگی او اسباب آرامش و راحتی او را برآورده کند...
آیا این نیاز به صورت شرطی در ما به وجود آمده است یا از خواص ذاتی انسان و جزیی از خلقت اوست؟
نیاز داریم که در تلاش باشیم و سرگرم به این تلاش .
خیلی وقتها کارهایی که انجام میدیم ، تلاشی که می کنیم فقط برای برطرف شدن این نیاز ه !! و مارو به جایی نمی رسونه ، درستش اینه که خواسته ای داشته باشیم اون رو بشناسیم و در راستای رسیدن به اون خواسته هم تلاش کنیم هم سرگرم باشیم ....
"هرگز برای پول ازدواج نکنید، چون برای پول در آوردن راههای آسانتری هم وجود دارد."
برنارد شاو
همانگونه که گفته شد "ارتباط" به عنوان ضرورتی برای بقاء از ابتدا همراه ماست و آنچه بسیار بر روند رشد و آینده ما تاثیر گذار خواهد بود چگونگی و میزان برآورده شدن این نیاز می باشد.
نظریات روانشناسی مانند بالبی ، فروید ، پیاژه و ... در قالب نظریات رشدی و روانکاوانه به اهمیت دوران کودکی و اتفاقات و رخدادهای آن پرداخته و همواره راه حل مشکلات امروز و جلوگیری از بروز مشکلات فردا را در این دوران جستجو نموده اند.
انسانهای ناپخته
همیشه میخواهند ک در مشاجرات برتری یابند...
حتی اگر ب قیمت از دست دادن "رابطه"باشد...
اما انسانهای عاقل
درک میکنند ک گاهی بهتر است در مشاجره ایی گذشت کنند
تا از رابطه ایی ک برایشان باارزش تر است"محافظت"کنند.
به نقل از یکی از شخصیتهای کلاه قرمزی :
خیلی تلاش کردم بخوابم اما نشد ....
آقای مجری : چرا؟
آخه بی خوابی از من بیشتر تلاش کرد !!!
اولین تجربه ارتباطی بشر که شالوده ی روابط آینده او نیز خواهد بود بر پایه نیاز او به مراقبین اولیه اش برای بقا نهاده شده است .
این نیازمندی ه تمام و کمال برای هست شدن و پس از آن برای هست ماندن تجربه ای اصیل و درونی است که برای همه انسانها مشترک بوده و توجه به روند و چگونگی آن میتواند راه گشای بسیاری از مسائل باشد