گفتیم که نیاز به برقراری " ارتباط " بر پایه ی نیاز و وابستگی بقا آغاز می گردد اما تداوم و ادامه یافتن آن موضوعی است که باید به آن پرداخته شود .
زمانی که انسان به حدی از رشد می رسد که دیگر برای بقاء خود به اطرافیان ( مراقبین اولیه - والدین ) وابستگی ندارد چگونه است که همچنان این نیاز در او بیدار و باقی است ؟ و همچنان ارضای این نیاز است که می تواند ضمن شکل دهی شخصیت و سبک زندگی او اسباب آرامش و راحتی او را برآورده کند...
آیا این نیاز به صورت شرطی در ما به وجود آمده است یا از خواص ذاتی انسان و جزیی از خلقت اوست؟